معنی صفتی برای باد
حل جدول
وزان
صفتی برای سحرخیز
کامروا
صفتی برای خورشید
عالم آرا
صفتی برای شیطان
خناس
صفتی برای سحر خیز
کامروا
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
بی صفتی. [ص ِ ف َ] (حامص مرکب) حالت بی صفت. در اصطلاح تصوف (نقشبندیان)، از خود بیخود شدن، از خود رستن، مدهوش گشتن در حال سماع و جذبه است. (از رشحات کاشفی، نسخه ٔ خطی): اثر آن توجه مشاهده ٔ بی صفتی محض بود و در آن بی صفتی هیچ اثری و گردی دیده نمیشد. (انیس الطالبین ص 23). || بی وفایی. ناسپاسی. || فقدان صفات نیک. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ فارسی هوشیار
حالت و کیفیت گدا صفت گدامنشی لئامت: غلام همت آن رند عافیت سوزم که در گدا صفتی کیمیاگری داند. (حافظ)
آب صفتی
آب خویی آب سرشتی
لوازم صفتی
پیوست زابیک
فرهنگ واژههای فارسی سره
آبخویی، آب سرشتی
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
800